یادداشت؛

این تب بالای اقتصادی در کشور نتیجه عفونت سیاسی است

دبیری مهر مدرس و پژوهشگر علوم سیاسی گفت: این تب بالای اقتصادی در کشور نتیجه عفونت سیاسی است.

به گزارش پایگاه خبری شرق ناب از اصفهان، امیر دبیری مهر مدرس و پژوهشگر علوم سیاسی و سردبیر وب‌ سایت اندیشکده خرد طی یادداشتی با عنوان«این تب بالای اقتصادی در کشور نتیجه عفونت سیاسی است» به شرح زیر آورده است:

وضع نگران کننده امروز مردم ایران اظهر من الشمس است. دلار ۶۰ هزار تومانی دماسنج راستگویی از وضع اقتصادی و اجتماعی است. تکرار می کنم از وضع مردم ایران سخن می گویم مردمی که در خانه های استیجاری زیر ۱۰۰ متر زندگی می کنند و درد معیشت روزمره دارند و تورم ۵۰ درصدی و گوشت پانصد هزار تومانی تا مغز استخوان انها را می سوزاند.

نگران آینده خود و خانواده شان هستند. روی سخنم با کاخ نشینان و بنزسواران و برج نشینان و سرمایه داران و ملاکان حکومتی و غیر حکومتی نیست که ایشان بحمدالله تعالی هیچ غمی ندارند جز ضرر از سود. دلار ۲۰۰ هزار تومان هم شود باکی ندارند زیرا مابه التفاوت ان را از جیب کوچک مردم مستضعف و تهی دست بیرون کشیده و جبران مافات می کنند.

پس این جماعت خم به ابرو نیاورند و پاسخ ندهند که دلار در صرافی سر کوچه ما ۴۰ هزار تومان است و  ما پنیر لیقوان را با واحد ریال می خریم و از این دست لاطائلات و شطحیات. شما عزیزان اسوده در بنزها و لکسوس های ضد گلوله بنشینید و از دریچه بولتن ها و کارتابل ها و از پنجره های کاخ ها و عمارات سر به فلک کشیده اوضاع کشور را رصد فرمایید.

باری بروم سر اصل مطلب و  این که وضع ایجاد شده امروز کشور نه عمدی است  و نه دولت به عنوان قوه مجریه و مجلس توان مهار ان را دارند. این تب بالای اقتصادی نتیجه سالها عفونت سیاسی برامده از سیاست ها و تصمیم های نادرست سیاسی است . چند نمونه را به قول اهل منطق برای تکافوی ادله ذکر می کنم . مشتی نمونه خروار.

زمانی که گفتیم و فریاد زدیم سلیقه ها و عقاید و دیدگاههای متفاوت اندیش را از حوزه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی حذف نکنید و حق مشارکت انها را در حکمرانی و تصمیم گیری  سلب نکنید این روز ها را می دیدیم اما متهم شدیم به روشنفکرمابی و دگراندیشی  و لیبرال مابی البته برای ایران و مردم باکی نداشتیم زمانی که گفتیم ایجاد مجلس و دولت یکدست نه تنها هنر نیست بلکه مثل استخوان در گلوی نظام  می ماند. این روزها را می دیدم و متهم شدیم به اصلاح طلبی .

وقتی گفتیم سیاست خارجی باید در خدمت اقتصاد و رفاه باشد و نه بالعکس این روزها را می دیدم و متهم شدیم به غرب گرایی و غرب زدگی . وقتی گفتیم عقل سیاسی اجازه نمی دهد در صحنه بین الملل با چند جبهه قدرتمند جنگید و بهتر است بجای ستیز و منازعه و رجز خوانی با جهان روش دوشیدن جهان را بیاموزیم این روزها را می دیدیم متهم شدیم به تئوری زدگی و زیاد کتاب خوندن و نظریه پردازی های خیالی و حضورمان در همان دانشگاه هم محدود شد تا مبادا بیشتر در کتابها غرق شویم.

وقتی گفتیم نقد منتقدین را روی چمشتان بگذارید و نه تنها انها را طرد نکنید بلکه قدردان خدمت بی منت انها باشید این روزها را می دیدیم اما متهم شدیم به سیاه نمایی و منفی بازی.

وقتی گفتیم و نوشتیم روش مواجهه با معترضین و حتی مخالفین قانون مدار و مسالمت جو تنها و تنها گفتگو است نه باتوم و یگان ویژه و چماق و بگیر و ببند این روزها را می دیدیم اما متهم شدیم به سکوت در برابر اغتشاش گران.

وقتی یک به یک مدیران لایق و توانا و جوان و شایسته کشور از دایره تصمیم گیری ها کنار گذاشته شدند و جماعتی بی تجربه و ناپخته ی بله قربان گو بر مصادر گذاشته شدند این روزها را می دیدیم اما متهم شدیم به سهم خواهی و کینه توزی منفعت طلبانه …

باری همه هشدارها از سر صدق و دلسوزی و برای جلوگیری از بحران صدها و هزاران بار گفته شد بلکه فریاد زده شد اما توجهی نشد که نشد و این شد که شد دلار ۶۰ هزار تومانی که میزان الحراره وضع عمومی کشور است. نشان می دهد پیکره کشور داغ و تب دار است دیگر انتی بیوتیک و ارام بخش کارگر نیست به جراحی نیاز دارد البته اگر این پیکر جانی برای جان کندن داشته باشد.

حالا بفرمایید ما بی بصیرت بودیم یا شما حامیان و ایجادکنندگان وضع موجود که ژست انقلابی گری هم گرفتید اما بیشترین لطمه به انقلاب و نظام  را شما زدید. جالب است هنوز هم سخن از این می گویید که یک گردنه بیشتر تا رسیدن به قله پیشرفت و فتح جهان باقی نمانده است اما من نگرانم این گردنه ها انقدر زیاد و پیچ در پیچ باشد که وصال فتح قله را ندهد.